گذشتهی ساده:
spoofedشکل سوم:
spoofedسومشخص مفرد:
spoofsوجه وصفی حال:
spoofingشکل جمع:
spoofsحقهبازی کردن، کلاهبرداری، مسخره، دست انداختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His Esfahani accent was a spoof.
لهجهی اصفهانی او کلک بود.
a spoof of our social customs
طنزی مزاحآمیز دربارهٔ عادات اجتماعی ما
He spoofed us by pretending to be deaf.
با تظاهر به کر بدون، ما را دست انداخت.
This show spoofs gangster movies.
این نمایش فیلمهای گانگستری را مورد طنز قرار میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spoof» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spoof