با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Travesty

ˈtrævəsti ˈtrævəsti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    travestied
  • شکل سوم:

    travestied
  • سوم‌شخص مفرد:

    travesties
  • وجه وصفی حال:

    travestying
  • شکل جمع:

    travesties

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
تعبیر هجو‌آمیز، تقلید مسخره‌آمیز کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- His trial was a travesty of justice.
- محاکمه‌ی او مسخره‌کردن عدالت بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد travesty

  1. noun spoof, ridicule
    Synonyms: burlesque, caricature, distortion, exaggeration, farce, lampoon, lampoonery, mimicry, mock, mockery, parody, perversion, play, put-on, roast, satire, send-up, sham, takeoff
    Antonyms: seriousness, solemnity
  2. verb ridicule, spoof
    Synonyms: ape, burlesque, caricature, deride, distort, imitate, lampoon, make a mockery of, make fun of, mimic, mock, parody, pervert, play on, put on, satirize, send up, sham, take off
    Antonyms: be serious

ارجاع به لغت travesty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «travesty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/travesty

لغات نزدیک travesty

پیشنهاد بهبود معانی