با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Takeoff

ˈteɪkɑːf ˈteɪkɒf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    takeoffs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    (هواپیما یا موشک و غیره) بلند شدن، تیک‌آف
    • - The airplane had a good takeoff.
    • - هواپیما خوب از زمین برخاست.
    • - Night takeoffs and landings are banned at this airport.
    • - در این فرودگاه بلند شدن و فرود آمدن هواپیما در شب ممنوع است.
  • noun countable
    خیز، خیزش، جهش، جهش اقتصادی، خیز اقتصادی
    • - an economic takeoff
    • - جهش اقتصادی
    • - The business enjoyed a fast takeoff.
    • - تجارت خیز اقتصادی سریعی را تجربه کرد.
  • noun countable
    تقلید، ادا
    • - It was the best takeoff of the mayor that I have ever seen.
    • - بهترین تقلید از شهردار بود که دیدم.
    • - He does a great takeoff of Kermit the Frog.
    • - اون خیلی خوب ادای کرمیت قورباغه رو در می‌آره.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد takeoff

  1. noun leaving
    Synonyms: ascent, climb, departure, hop, jump, launch, liftoff, rise, upward flight
    Antonyms: arrival, coming, landing
  2. noun mockery, satire
    Synonyms: burlesque, caricature, cartoon, comedy, imitation, lampoon, mocking, parody, ridicule, send-up, spoof, travesty

ارجاع به لغت takeoff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «takeoff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/takeoff

لغات نزدیک takeoff

پیشنهاد بهبود معانی