۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Liftoff

American: ˈlɪfˌtɒf British: ˈlɪfˌtɒf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
(لحظه‌ی به پرواز درآمدن چرخ‌بال و موشک به‌طور عمودی) برخیزش، فراز خیزش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد liftoff

  1. noun rocket launch
    Synonyms:
    take-off shot blast-off rocket firing rocket ignition

ارجاع به لغت liftoff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «liftoff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/liftoff

لغات نزدیک liftoff

پیشنهاد بهبود معانی