شکل جمع:
comingsآینده، پیشرو، آتی، درپیش، نزدیک
The new regulations will take effect in the coming weeks.
مقررات جدید در هفتههای پیشرو اجرا خواهند شد.
The team is preparing for the coming season with a lot of enthusiasm.
تیم برای فصل آتی با شوروشوق زیادی آماده میشود.
during the coming weeks
طی هفتههای آینده
آمدن، فرارسیدن، ظهور، از راه رسیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I eagerly anticipated the coming of my birthday celebration.
من با اشتیاق منتظر فرارسیدن جشن تولدم بودم.
The coming of the storm caused a lot of concern in the town.
از راه رسیدن طوفان، نگرانی زیادی در شهر ایجاد کرد.
استحقاق داشتن، سزاوار بودن
(امریکا - در سینماها) برنامههای آینده
آینده درخشان است
(برای بیان ناخشنودی یا شکایت یا بدبینی) این چه وضعی است؟، دنیا خراب است!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «coming» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coming