فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Advent

ˈædvent ˈædvent

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular

ظهور، پیدایش، حلول، ورود، پیدایی، تجلی، وقوع، فرارسیدن

We celebrated the advent of the new year with fireworks.

فرارسیدن سال نو را با آتش‌بازی جشن گرفتیم.

The advent of the internet revolutionized communication worldwide.

پیدایش اینترنت ارتباطات را در سراسر جهان متحول کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Many industries faced several challenges with the advent of COVID-19 pandemic.

با ظهور پاندمی کووید-۱۹ بسیاری از صنایع با چالش‌های بسیاری مواجه شدند.

noun uncountable

(Advent) جشن ظهور، فصل ورود (دوره‌ی چهار هفته‌ای پیش‌از جشن میلاد مسیح)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The Advent begins four Sundays before Christmas.

فصل ورود چهار یکشنبه قبل‌از کریسمس آغاز می‌شود.

The Advent is a time of anticipation and preparation for the celebration of Christmas.

جشن ظهور زمان انتظار و آمادگی برای جشن کریسمس است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Some people use the Advent as a time for reflection and spiritual growth.

برخی افراد از جشن ظهور به‌عنوان زمانی برای تفکر و رشد معنوی استفاده می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد advent

  1. noun beginning or arrival of something anticipated
    Synonyms:
    arrival entrance approach coming appearance onset occurrence visitation
    Antonyms:
    end departure

ارجاع به لغت advent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «advent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/advent

لغات نزدیک advent

پیشنهاد بهبود معانی