شکل جمع:
appearancesظاهر، سیما، نمود، منظر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
Appearances can be deceptive.
ظاهر میتواند فریبنده باشد.
The most striking feature of his appearance was his long hair.
بارزترین ویژگی ظاهری او موهای بلندش بود.
He had the appearance of a drunk.
او ظاهر مستها را داشت.
From all appearances, he is innocent.
تا آنجایی که به نظر میرسد او بیگناه است.
the appearance of impropriety
شبههی عمل خارج از نزاکت
ظاهر (بیرونی)، نمود، تظاهر، وانمود
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Although hostile, he preserved an appearance of neutrality.
گرچه برضد (بود)، اما ظاهر بیطرفی را حفظ کرد.
He gave the appearance of being busy.
وانمود کرد که سرش شلوغ است.
حضور
It was his first television appearance.
اولین حضور تلویزیونی او بود.
his appearance in church
حضور او در کلیسا
نمایش
پیدایش
The appearance of dark clouds is a sign of rain.
پیدایش ابر سیاه نشانهی باران است.
the first appearance of that word in Arabic
اولین پیدایش آن لغت در عربی
(usually singular) ظهور
the appearance of the prophet
ظهور پیامبر
(قانون) (معرفی خود در دادگاه به عنوان طرف دعوی که غالباً از طرف وکیل صورت میگیرد) حضور یا معرفی (خود در دادگاه)
He is due to make another court appearance on Monday.
وی قرار است روز دوشنبه در دادگاهی دیگر حضور یابد.
(برای مدت کوتاهی) حضور یافتن، خود را نشان دادن
(نظر و قضاوت با توجه به چیزهایی که قابل مشاهده هستن) از هر لحاظ، از هر نظر، تا آنجایی که به نظر میرسد
وانمود کردن
در ملاء عام ظاهر شدن، حضور یافتن، حاضر بودن
(برای مدت کوتاهی) حضور یافتن، خود را نشان دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «appearance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/appearance