Unveiling

American: ənˈveɪlɪŋ British: ˌʌnˈveɪlɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    unveiled
  • شکل سوم:

    unveiled
  • سوم‌شخص مفرد:

    unveils

معنی

noun
مراسم پرده‌برداری، مراسم افتتاح، آشکار‌سازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unveiling

  1. verb To disclose in a breach of confidence
    Synonyms: revealing, exposing, betraying, divulging, blabbing, discovering, spilling, uncovering, telling
  2. verb Make visible
    Synonyms: uncovering, revealing, unmasking, exposing, discovering, unclothing, showing, exhibiting, disclosing, divulging, baring, displaying, announcing
    Antonyms: veiling, hiding, concealing
  3. noun The act of beginning something new
    Synonyms: introduction, debut, first appearance, launching, entry

ارجاع به لغت unveiling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unveiling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unveiling

لغات نزدیک unveiling

پیشنهاد بهبود معانی