فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Veiling

    American: ˈveɪlɪŋ British: ˈveɪlɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      veiled

    • شکل سوم:

      veiled

    • سوم‌شخص مفرد:

      veils

    معنی

    noun
    نقاب، تور صورت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد veiling

    1. verb to surround and cover completely so as to obscure
      Synonyms:
      wrapping clothing cloaking enveloping shrouding enfolding investing enwrapping enshrouding
    1. verb make undecipherable or imperceptible by obscuring or concealing
      Synonyms:
      hiding concealing covering obscuring masking disguising cloaking shielding clouding shrouding camouflaging dimming draping enfolding mantling enshrouding screening obliterating hushing
      Antonyms:
      revealing unveiling
    1. noun a net of transparent fabric with a loose open weave
      Synonyms:
      netting gauze

    ارجاع به لغت veiling

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «veiling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/veiling

    لغات نزدیک veiling

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه