Shielding

American: ˈʃiːldɪŋ British: ˈʃiːldɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

استحفاظ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shielding

  1. verb Hold back a thought or feeling about
    Synonyms: defending, fending, screening, harboring, safeguarding, targeting, sheltering, shelling, shading, warding, repelling, preventing, housing, securing, hiding, guarding, preserving, covering, concealing, cloaking
    Antonyms: uncovering, opening, exposing, endangering
  2. verb To protect from being attacked, exposed to danger, or subjected to difficulty:
    Synonyms: defending

ارجاع به لغت shielding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shielding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shielding

لغات نزدیک shielding

پیشنهاد بهبود معانی