سومشخص مفرد:
housesشکل جمع:
housingsتهیه جا، خانهها (بهطور کلی)، مسکن، خانهسازی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
housing for workers
خانهسازی برای کارگران
the housing problem
مسئلهی مسکن
housing for the elderly
خانه برای سالمندان
a housing shortage
کمبود مسکن
Their housing is nothing but cardboard and wood.
آلونک آنها از مقوا و چوب است و بس.
differential housing
پوشگر دیفرانسیل، محفظهی دیفرانسیل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «housing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/housing