با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Construction

kənˈstrʌkʃn kənˈstrʌkʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    constructions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun B2
ساختمان، ساخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
ساختمان، عمارت
- The construction of airplanes is time- consuming.
- ساختن هواپیما وقت‌گیر است.
- ships of similar construction
- کشتی‌های دارای ساختار مشابه
- a five-story construction
- یک ساختمان پنج طبقه
- to put the wrong construction on somebody's statements
- اظهارات کسی را به غلط تعبیر کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد construction

  1. noun creation, building
    Synonyms: architecture, arrangement, assembly, build, cast, composition, conception, constitution, contour, cut, development, disposition, edifice, elevation, erecting, erection, fabric, fabricating, fabrication, figuration, figure, form, format, formation, foundation, improvisation, invention, makeup, making, manufacture, mold, origination, outline, plan, planning, prefab, prefabrication, putting up, raising, rearing, roadwork, shape, structure, system, systematization, turn, type
    Antonyms: destruction, disfigurement, disorganization, ruin, ruins
  2. noun explanation
    Synonyms: apprehension, construal, definition, exegesis, explication, exposé, exposition, inference, interpretation, reading, rendering, rendition, translation, version

لغات هم‌خانواده construction

ارجاع به لغت construction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «construction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/construction

لغات نزدیک construction

پیشنهاد بهبود معانی