فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Disfigurement

American: ˌdɪsˈfɪɡjərment British: dɪsˈfɪɡəmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    از شکل افتادگی، زشتی، زشت‌سازی، مایه زشتی
    • - the disfigurement of landscape with high walls
    • - زشت‌سازی منظره با ساختن دیوارهای بلند
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد disfigurement

  1. noun A disfiguring abnormality of shape or form
    Synonyms: deformity, disfiguration, defacement, malformation

ارجاع به لغت disfigurement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disfigurement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disfigurement

لغات نزدیک disfigurement

پیشنهاد بهبود معانی