امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Rendition

    renˈdɪʃn renˈdɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      renditions

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    بازخوانی، اجرا (آهنگ، شعر و... به سبکی خاص)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - Her rendition of the classic song brought tears to everyone's eyes.
    - اجرای او از آهنگ کلاسیک باعث شد تا همه گریه کنند.
    - His rendition of the poem captivated the audience with its emotional depth.
    - بازخوانی او از شعر، تماشاگران را با عمق احساسی‌اش مجذوب کرد.
    noun uncountable
    انتقال زندانیان (به کشوری دیگر برای انجام کارهایی مثل شکنجه که نمی‌توان در کشور خود کرد)
    - The practice of rendition is widely criticized by human rights organizations.
    - عمل انتقال زندانیان به‌شدت توسط سازمان‌های حقوق بشر مورد انتقاد قرار می‌گیرد.
    - Some prisoners were victims of rendition, suffering torture in foreign countries.
    - برخی از زندانیان، قربانیان انتقال بودند و در کشورهای خارجی شکنجه می‌شدند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد rendition

    1. noun explanation; interpretation
      Synonyms:
      interpretation explanation reading translation version presentation performance delivery rendering portrayal depiction execution construction arrangement
      Antonyms:
      vagueness obscurity

    ارجاع به لغت rendition

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rendition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rendition

    لغات نزدیک rendition

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه