با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Obscurity

əbˈskjʊrət̬i əbˈskjʊərəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
تیرگی، تاری، ابهام، گمنامی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد obscurity

  1. noun The quality or state of being ambiguous
    Synonyms: uncertainty, vagueness, obscureness, ambiguity, ambiguousness, cloudiness, equivocalness, dimness, indefiniteness, nebulousness, fuzziness, unclearness, abstruseness, reconditeness
    Antonyms: prominence, clarity
  2. noun The quality or state of being obscure
    Synonyms: anonymity, obscureness, namelessness
  3. noun Absence or deficiency of light
    Synonyms: dark, darkness, dimness, duskiness, murkiness, obscureness

ارجاع به لغت obscurity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «obscurity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/obscurity

لغات نزدیک obscurity

پیشنهاد بهبود معانی