وضوح، روشنی، آشکاری، صافی (درمورد آبگونهها)، زلال بودن، شفافیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
this alcohol has lost its clarity.
این الکل شفافیت خود را از دست داده است.
He stated his points with clarity.
او نکات خود را به وضوح شرح داد.
شفافیت مفهومی، وضوح مفهومی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clarity» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clarity