امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Distinctness

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
تمایز، تباین، فرق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- their sense of cultural distinctness
- احساس تباین فرهنگی آن‌ها
- There are no especial advantage and distinctness by using the modern spectrum analysis method or FFT to study balance the specific value VLF/HF between the healthy individuals and hyperthyroid.
- هیچ برتری و تمایز خاصی در بهره‌گیری از روش بیناب‌نگاری مدرن یا FFT به‌منظورِ بررسی تعادل مقدار خاص VLF/HF بین افراد سالم و افراد دارای پرکاری تیروئید وجود ندارد.
noun
وضوح، روشنی، هویدایی، آشکارایی
- I remember that dream with extraordinary distinctness.
- آن خواب را با وضوح مثال‌زدنی به یاد می‌آورم.
- The boy whistled in the valley, and in a second the echo came with great distinctness.
- پسر در دره سوت زد و در یک آن، پژواک آن با وضوح خیره‌کننده به گوش رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد distinctness

  1. noun discreteness
    Synonyms:
    detachment dissociation separation dissimilarity individuality
  1. noun clearness
    Synonyms:
    sharpness plainness lucidity explicitness clarity

ارجاع به لغت distinctness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «distinctness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/distinctness

لغات نزدیک distinctness

پیشنهاد بهبود معانی