فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Explicitness

ɪkˈsplɪsɪtnəs ɪkˈsplɪsɪtnəs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

صراحت، روشنی، آشکار بودن، عیان بودن

The skilled negotiator knows that explicitness aids common understanding.

مذاکره‌کننده‌ی مجرب می‌داند که صراحت به درک مشترک کمک می‌کند.

The explicitness of the instructions left no room for doubt.

عیان بودن دستورالعمل‌ها جای هیچ تردیدی باقی نمی‌گذاشت.

noun uncountable

(درباره‌ی خشونت و مسائل جنسی با جزئیات زیاد) بی‌پردگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He didn't like the degree of sexual explicitness in the film.

او میزان بی‌پردگی جنسی در فیلم را دوست نداشت.

She objected to the explicitness of some of the sex scenes.

او به بی‌پردگی برخی از صحنه‌های جنسی اعتراض کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد explicitness

  1. noun clarity as a consequence of being explicit
    Antonyms:
    inexplicitness

لغات هم‌خانواده explicitness

  • noun
    explicitness

ارجاع به لغت explicitness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «explicitness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/explicitness

لغات نزدیک explicitness

پیشنهاد بهبود معانی