صراحت، روشنی، آشکار بودن، عیان بودن
The skilled negotiator knows that explicitness aids common understanding.
مذاکرهکنندهی مجرب میداند که صراحت به درک مشترک کمک میکند.
The explicitness of the instructions left no room for doubt.
عیان بودن دستورالعملها جای هیچ تردیدی باقی نمیگذاشت.
(دربارهی خشونت و مسائل جنسی با جزئیات زیاد) بیپردگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He didn't like the degree of sexual explicitness in the film.
او میزان بیپردگی جنسی در فیلم را دوست نداشت.
She objected to the explicitness of some of the sex scenes.
او به بیپردگی برخی از صحنههای جنسی اعتراض کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «explicitness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/explicitness