گذشتهی ساده:
explodedشکل سوم:
explodedسومشخص مفرد:
explodesوجه وصفی حال:
explodingمنفجر شدن، ترکیدن، منفجر کردن، ترکاندن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
They recently succeeded in exploding an atomic bomb.
آنها اخیراً موفق به منفجر کردن بمب اتمی شدند.
One of the bombs did not explode.
یکی از بمبها منفجر نشد.
منفجر شدن، فوران کردن، ترکیدن (احساسات با شدت زیاد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The audience exploded with laughter.
حاضران از خنده ترکیدند.
She suddenly exploded into tears during the meeting.
او ناگهان وسط جلسه زد زیر گریه.
جهش پیدا کردن، افزایش یافتن، رشد انفجاری داشتن، بهسرعت بالا رفتن
The city's population is exploding.
جمعیت شهر بهسرعت رو به افزایش است.
The demand for electric cars has exploded since fuel prices went up.
از زمان افزایش قیمت سوخت، تقاضا برای خودروهای برقی بهشدت بالا رفته است.
باطل کردن، رد کردن، بیاعتبار کردن (نظریه یا باور)
He wrote an article that exploded several popular misconceptions about nutrition.
او مقالهای نوشت که چند تصور غلط رایج دربارهی تغذیه را باطل کرد.
The scientist’s findings exploded the theory that vaccines cause autism.
یافتههای این دانشمند، نظریهی ارتباط واکسن با اوتیسم را بیاعتبار ساخت.
to explode a scientific theory
یک نظریهی علمی را کاملاً رد کردن
گذشتهی ساده explode در زبان انگلیسی exploded است.
شکل سوم explode در زبان انگلیسی exploded است.
وجه وصفی حال explode در زبان انگلیسی exploding است.
سومشخص مفرد explode در زبان انگلیسی explodes است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «explode» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/explode