گذشتهی ساده:
poppedشکل سوم:
poppedسومشخص مفرد:
popsوجه وصفی حال:
poppingشکل جمع:
popsپراندن، پریدن، زدن، ضربه ناگهانی زدن، بیمقدمه آوردن، بیمقدمه فشار آوردن، حمله کردن، ترکاندن، با صدا ترکیدن، بهسرعت عملی انجام دادن
to pop one's head into the window
سر خود را ناگهان از پنجره تو کردن
As soon as I opened the hatch a mouse popped out.
تا دریچه را باز کردم یک موش بیرون پرید.
He often pops in for tea.
او غالباً برای صرف چای سری به ما میزند.
She popped out to buy a newspaper.
پرید رفت روزنامه بخرد.
The children were popping raisins into their mouths.
بچهها کشمش در دهان خود میانداختند.
She kept popping aspirin pills.
پیوسته قرص آسپرین بالا میانداخت.
Her eyes popped with amazement.
از شدت تعجب چشمانش بیرون زد.
The reporters kept popping questions.
خبرنگاران مرتب سؤال میکردند.
The cork popped out of the bottle.
چوبپنبه با صدای پاپ از بطری بیرون پرید.
to pop into the room
ناگهان وارد اتاق شدن
She popped the cake into the oven.
با سرعت کیک را در فر گذاشت.
He popped me on the head with his walking stick.
با عصا دنگی زد تو سرم.
She popped her revolver twice.
دو بار هفتتیر خود را آتش کرد.
Suddenly they started popping at us.
ناگهان به ما تیراندازی کردند.
He went into the woods with his rifle hoping to pop a rabbit or two.
به امید زدن یکی دو خرگوش با تفنگش به بیشه رفت.
Ramin squeezed the balloon until it popped.
رامین بادکنک را آنقدر فشار داد تا ترکید.
پدر، بابا
Sit here, pop!
بابا جان، اینجا بنشین!
مشروب گازدار
They gave us free pops and hamburgers.
به ما نوشیدنی و همبرگر رایگان دادند.
پاپ، مردمپسند، عامهپسند، عامیانه
pop art forms
فرمهای هنری مردمپسند
a pop artist
هنرمند پاپ
pop tunes
ترانههای مردمپسند
pop culture
فرهنگ عوام
ناگهان
غفلتاً آمدن یا رفتن
pop away (or off) at something
به چیزی تیراندازی کردن، (به چیزی) تقتق تیر زدن
سر زدن (به کسی یا جایی بهطور کوتاه)
مردن، غزل خداحافظی را خواندن (بهطور ناگهانی)
فلنگ را بستن، جیم شدن (بهطور ناگهانی)
با عصبانیت حرف زدن (و نسنجیده)
ناگهان درآمدن، بیرون پریدن
(عامیانه) پیشنهاد ازدواج کردن، خواستگاری کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pop