گذشتهی ساده:
poppedشکل سوم:
poppedسومشخص مفرد:
popsوجه وصفی حال:
poppingشکل جمع:
popsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
غفلتاً آمدن یا رفتن
pop away (or off) at something
به چیزی تیراندازی کردن، (به چیزی) تقتق تیر زدن
سر زدن (به کسی یا جایی بهطور کوتاه)
مردن، غزل خداحافظی را خواندن (بهطور ناگهانی)
فلنگ را بستن، جیم شدن (بهطور ناگهانی)
با عصبانیت حرف زدن (و نسنجیده)
ناگهان درآمدن، بیرون پریدن
(عامیانه) غفلتاً ظاهر شدن، (سر و کله) پیدا شدن
(عامیانه) پیشنهاد ازدواج کردن، خواستگاری کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pop