گذشتهی ساده:
whackedشکل سوم:
whackedسومشخص مفرد:
whacksوجه وصفی حال:
whackingصدای کتک زدن، صدای اصطکاک، صدای ضربت، ضربت، سهم،زدن، محکم زدن، تسهیم کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I gave the thief a whack on the head with a tennis racket.
با راکت تنیس ضربهی محکمی به سر سارق زدم.
1- (عامیانه) با ضربه از هم جدا کردن یا کندن یا در آوردن 2- (عامیانه - زننده) جلق زدن
1- ضربه را بهسوی کسی هدفگیری کردن، ضربه حواله کردن 2- (به کار دشواری) پرداختن، (ضرب شست خود را) آزمودن
(عامیانه) یکباره، بیمقدمه، بیدرنگ، بیپروا
1- ضربه را بهسوی کسی هدفگیری کردن، ضربه حواله کردن 2- (به کار دشواری) پرداختن، (ضرب شست خود را) آزمودن
(عامیانه) نیازمند تعمیر (یا درمان)، خراب، نابهسامان
گذشتهی ساده whack در زبان انگلیسی whacked است.
شکل سوم whack در زبان انگلیسی whacked است.
وجه وصفی حال whack در زبان انگلیسی whacking است.
سومشخص مفرد whack در زبان انگلیسی whacks است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «whack» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whack