گذشتهی ساده:
thrashedشکل سوم:
thrashedسومشخص مفرد:
thrashesوجه وصفی حال:
thrashingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(با بحث و مذاکرهی دقیق و کامل) حلوفصل کردن، به توافق رسیدن
(با دقت) بررسی کردن، حلاجی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thrash» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thrash