گذشتهی ساده:
floggedشکل سوم:
floggedسومشخص مفرد:
flogsوجه وصفی حال:
floggingشلاق زدن، تازیانه زدن، تنبیه کردن، انتقاد سخت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
In the past they used to flog students.
در گذشته شاگردان را چوب میزدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flog» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flog