آخرین به‌روزرسانی:

Flog

flɑːɡ flɒɡ

گذشته‌ی ساده:

flogged

شکل سوم:

flogged

سوم‌شخص مفرد:

flogs

وجه وصفی حال:

flogging

معنی و نمونه‌جمله

verb - intransitive adverb

شلاق زدن، تازیانه زدن، تنبیه کردن، انتقاد سخت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

In the past they used to flog students.

در گذشته شاگردان را چوب می‌زدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flog

  1. verb whip, lash
    Synonyms:
    beat hit strike thrash whack lash trounce whale spank paddle tan one’s hide leather larrup scourge chastise flagellate castigate hide belt cane whomp wax flay flax lather stripe give the cat o’nine tails ferule whop

سوال‌های رایج flog

گذشته‌ی ساده flog چی میشه؟

گذشته‌ی ساده flog در زبان انگلیسی flogged است.

شکل سوم flog چی میشه؟

شکل سوم flog در زبان انگلیسی flogged است.

وجه وصفی حال flog چی میشه؟

وجه وصفی حال flog در زبان انگلیسی flogging است.

سوم‌شخص مفرد flog چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد flog در زبان انگلیسی flogs است.

ارجاع به لغت flog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flog

لغات نزدیک flog

پیشنهاد بهبود معانی