کف صابون، کف یا عرق اسب، صابون زدن، کف به دهان آوردن، هیجان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Before shaving, he puts lather on his face.
قبل از ریشتراشی کف صابون بهصورت خود میمالد.
مشتاق و دلواپس (بهویژه بهخاطر کمبود وقت یا شتاب)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lather» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lather