گذشتهی ساده:
creamedشکل سوم:
creamedسومشخص مفرد:
creamsوجه وصفی حال:
creamingشکل جمع:
creamsسرشیر، کرم، هر چیزی شبیه سرشیر، زبده، سرشیر بستن
strawberries and cream
توتفرنگی و خامه
ice cream
بستنی
chocolate with cream filling
شکلات خامهدار
facial cream
کرم صورت
suntan cream
کرم ضد آفتاب، کرم برنزه
They were the cream of our generation.
آنان سرآمد نسل ما بودند.
Pari's hat was light cream.
کلاه پری کرم روشن بود.
Cream the potatoes and add vinegar.
سیبزمینیها را له کن و رویش سرکه بریز.
This milk has been thoroughly creamed.
خامهی این شیر کاملاً گرفته شده است.
We creamed their team six to one!
شش به یک تیم آنها را شکست جانانهای دادیم!
cream of tomato soup
سوپ رب گوجه فرنگی
cream of mushroom soup
سوپ حریرهی قارچ
(خوراک پردازی) پوره، خمیر، لعاب، رب، حریره، سوپ حریره مانند
سرشیر همیشه روی شیر جمع میشود/ آدم برجسته همیشه رو میآید
گل سر سبد، بهترین، نخبهترین، سرآمد، سرچین
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cream» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cream