گذشتهی ساده:
creamedشکل سوم:
creamedسومشخص مفرد:
creamsوجه وصفی حال:
creamingشکل جمع:
creamsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(خوراک پردازی) پوره، خمیر، لعاب، رب، حریره، سوپ حریره مانند
سرشیر همیشه روی شیر جمع میشود/ آدم برجسته همیشه رو میآید
گل سر سبد، بهترین، نخبهترین، سرآمد، سرچین
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cream» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cream