گذشتهی ساده:
creakedشکل سوم:
creakedسومشخص مفرد:
creaksوجه وصفی حال:
creakingشکل جمع:
creaksصدای غوک درآوردن، شکوه و شکایت کردن، غژغژ کردن، صدای لولای روغن نخورده، جیرجیر کفش
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the creak of the cart's wheels
جیرونگ چرخهای گاری
The cellar door creaked open.
در سردابه جیرونگکنان باز شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «creak» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/creak