با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Squeal

skwiːl skwiːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    squealed
  • شکل سوم:

    squealed
  • سوم‌شخص مفرد:

    squeals
  • وجه وصفی حال:

    squealing
  • شکل جمع:

    squeals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb
جیغ ممتمد، جیغ، داد، دعوا، نزاع، فریاد، جیغ کشیدن(مثل خوک)، فاش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The pigs squealed excitedly.
- خوک‌ها با هیجان خرناس می‌کشیدند.
- The horses squealed in terror.
- اسب‌ها از وحشت شیهه می‌کشیدند.
- The birds squealed as if in pain.
- پرندگان چنان قات‌قات می‌کردند، گویی درد می‌کشیدند.
- I heard the brakes squeal.
- صدای گوشخراش ترمز را شنیدم.
- He squealed on his own friends.
- دوستان خودش را لو داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد squeal

  1. noun, verb yell in a loud and high-pitched manner
    Synonyms: bleat, cheep, creak, grate, howl, peep, rasp, scream, scream bloody murder, screech, shout, shriek, shrill, squawk, wail, yelp, yip, yowl
  2. verb inform on
    Synonyms: betray, blab, complain, protest, rat on, sell down the river, sing, snitch, squawk, talk, tattle, tattletale, tell
    Antonyms: conceal, hide

ارجاع به لغت squeal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squeal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/squeal

لغات نزدیک squeal

پیشنهاد بهبود معانی