گذشتهی ساده:
squealedشکل سوم:
squealedسومشخص مفرد:
squealsوجه وصفی حال:
squealingشکل جمع:
squealsجیغ ممتمد، جیغ، داد، دعوا، نزاع، فریاد، جیغ کشیدن(مثل خوک)، فاش کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The pigs squealed excitedly.
خوکها با هیجان خرناس میکشیدند.
The horses squealed in terror.
اسبها از وحشت شیهه میکشیدند.
The birds squealed as if in pain.
پرندگان چنان قاتقات میکردند، گویی درد میکشیدند.
I heard the brakes squeal.
صدای گوشخراش ترمز را شنیدم.
He squealed on his own friends.
دوستان خودش را لو داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «squeal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/squeal