گذشتهی ساده:
howledشکل سوم:
howledسومشخص مفرد:
howlsوجه وصفی حال:
howlingشکل جمع:
howlsزوزه کشیدن، فریاد زدن، عزاداری کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Wolves were howling around our tent.
گرگها در اطراف چادر ما زوزه میکشیدند.
A howling wind.
بادی که زوزه میکشد.
Tortured men were howling in agony.
مردان زیر شکنجه از شدت درد نعره میکشیدند.
The sick child howled all night.
کودک بیمار سرتاسر شب ناله میکرد.
The representatives howled at the blunder.
آن اشتباه بزرگ فریاد اعتراض نمایندگان را بلند کرد.
Newsboys were howling the news.
روزنامهفروشان خبر را جار میزدند.
They raised a howl over high taxes.
آنها از مالیاتهای سنگین دادشان بلند شده بود.
howls of protest
فریادهای اعتراض
با دادوفریاد اعتراضآمیز صدای ناطق را تحتالشعاع قرار دادن یا خفه کردن
نوبت عیش و عشرت شخص
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «howl» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/howl