فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hoot

huːt huːt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جیغ، بوق، داد، همهمه، فریاد

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

His appearance on stage was greeted by hoots of scorn.

ظهور او بر صحنه با فریاد حاکی از تحقیر مواجه شد.

verb - intransitive verb - transitive

داد زدن، فریاد زدن، جیغ کشیدن، هو کردن، بوق زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Don't hoot your horn!

بوق نزن!

The people hooted the speaker.

مردم سخنران را هو کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They hooted their disapproval.

آنان با همهمه ناخشنودی خود را ابراز کردند.

to hoot an actor off the stage

با هو کشیدن بازیگری را از صحنه بیرون راندن

noun countable

هوهوی جغد

the hoot of an owl

صدای جغد، هوهوی جغد

verb - intransitive

هوهو کردن جغد

The ominous sound of an owl hooting.

آواز شوم جغدی که هوهو می‌کند.

noun countable

(چیز) کم، ناچیز، پشیز

It's not worth a hoot.

یک پشیز هم نمی‌ارزد.

give a hoot about something (or give two hoots about something)

(به چیزی) اصلاً اهمیت ندادن، خم به ابرو نیاوردن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She really didn't give two hoots about what the neighbors thought.

اصلاً عین خیالش نبود که همسایه‌ها چه فکر می‌کنند.

noun countable

(شخص یا چیز) سرگرم‌کننده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hoot

  1. verb cry
    Synonyms:
    scream howl boo jeer hiss whistle heckle shout down scoff at scorn catcall razz

Phrasal verbs

hoot down

هو کردن، با همهمه و غوغا صدای کسی را تحت‌الشعاع قرار دادن یا از جایی راندن

ارجاع به لغت hoot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hoot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hoot

لغات نزدیک hoot

پیشنهاد بهبود معانی