جیغ، بوق، داد، همهمه، فریاد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
His appearance on stage was greeted by hoots of scorn.
ظهور او بر صحنه با فریاد حاکی از تحقیر مواجه شد.
داد زدن، فریاد زدن، جیغ کشیدن، هو کردن، بوق زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don't hoot your horn!
بوق نزن!
The people hooted the speaker.
مردم سخنران را هو کردند.
They hooted their disapproval.
آنان با همهمه ناخشنودی خود را ابراز کردند.
to hoot an actor off the stage
با هو کشیدن بازیگری را از صحنه بیرون راندن
هوهوی جغد
the hoot of an owl
صدای جغد، هوهوی جغد
هوهو کردن جغد
The ominous sound of an owl hooting.
آواز شوم جغدی که هوهو میکند.
(چیز) کم، ناچیز، پشیز
It's not worth a hoot.
یک پشیز هم نمیارزد.
give a hoot about something (or give two hoots about something)
(به چیزی) اصلاً اهمیت ندادن، خم به ابرو نیاوردن
She really didn't give two hoots about what the neighbors thought.
اصلاً عین خیالش نبود که همسایهها چه فکر میکنند.
(شخص یا چیز) سرگرمکننده
هو کردن، با همهمه و غوغا صدای کسی را تحتالشعاع قرار دادن یا از جایی راندن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hoot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hoot