گذشتهی ساده:
booedشکل سوم:
booedسومشخص مفرد:
boosوجه وصفی حال:
booingشکل جمع:
boosهو کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The audience booed the speaker.
حضار سخنران را هو کردند.
The politician was booed throughout his speech.
آن سیاستمدار درطول سخنرانیاش مدام هو شد.
هو کشیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their boos could be heard from afar.
صدای هو کردن آنها از دور شنیده میشد.
There wasn’t a single boo during her performance.
درطول اجرای او حتی یک صدای هو هم شنیده نشد.
انگلیسی آمریکایی عشقم، عزیزم، دوستپسر، دوستدختر، رفیق صمیمی
Me and my boo are going on a trip this weekend.
من و عشقم این آخر هفته میریم سفر.
I was hanging out with my boo all day yesterday.
کل دیروز رو با عزیزم بودم.
بو، ها (برای ترساندن کسی)
I wasn’t scared until you said “Boo!” right in my face.
تا وقتی که دقیقاً تو صورتم گفتی «ها!» نترسیده بودم.
Little kids love jumping out and yelling “Boo!” at each other.
بچههای کوچیک عاشق اینن که از یه جایی بپرن بیرون و به هم «بو!» بگن.
گذشتهی ساده boo در زبان انگلیسی booed است.
شکل سوم boo در زبان انگلیسی booed است.
شکل جمع boo در زبان انگلیسی boos است.
وجه وصفی حال boo در زبان انگلیسی booing است.
سومشخص مفرد boo در زبان انگلیسی boos است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boo» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boo