گذشتهی ساده:
snortedشکل سوم:
snortedسومشخص مفرد:
snortsوجه وصفی حال:
snortingشکل جمع:
snortsخرناس، خرخر، جرعه مشروب، خروپف کردن، زفیر کشیدن،غریدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The horse snorted and stamped its foot.
اسب صفیر کشید و سم بر زمین کوفت.
"never!" snorted Zarri
زری درحالیکه با خشم باد در بینی میانداخت گفت: «هرگز!»
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «snort» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snort