فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pant

pænt pænt

گذشته‌ی ساده:

panted

شکل سوم:

panted

سوم‌شخص مفرد:

pants

وجه وصفی حال:

panting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb

نفس‌نفس زدن، تند نفس کشیدن، دم کشیدن، ضربان داشتن (قلب و غیره)، ضربان، تپش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The runners were panting for a few minutes after the race.

دوندگان تا چند دقیقه بعد از مسابقه نفس‌نفس می‌زدند.

It was so hot that dogs were panting.

هوا آن‌قدر گرم بود که سگ‌ها له‌له می‌زدند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He pants for fame.

او دلش برای شهرت لک زده است.

The old train panted up the hill.

قطار قدیمی پت‌پت‌کنان از تپه بالا رفت.

He panted out his message and collapsed.

نفس‌زنان پیام خود را گفت و نقش بر زمین شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pant

  1. verb gasp for air
    Synonyms:
    puff breathe blow huff heave wheeze gulp wind be out of breath chuff snort whiff palpitate throb
  1. verb long for
    Synonyms:
    want desire wish crave yearn long hunger thirst pine ache aspire covet lust sigh
    Antonyms:
    despise

ارجاع به لغت pant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pant

لغات نزدیک pant

پیشنهاد بهبود معانی