آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ آذر ۱۴۰۲

    Wind

    wɪnd waɪnd wɪnd waɪnd

    گذشته‌ی ساده:

    wound

    شکل سوم:

    wound

    سوم‌شخص مفرد:

    winds

    وجه وصفی حال:

    winding

    شکل جمع:

    winds

    معنی wind | جمله با wind

    noun countable A1

    آب‌و‌هوا باد، نفخ، نفس، رد بو

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

    مشاهده

    The wind is blowing in from Kharazm.

    باد از جانب خوارزم می‌وزد.

    north wind

    باد شمال

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a cold wind

    یک باد سرد

    the wind section of the orchestra

    بخش سازهای بادی ارکستر

    Great events are in the wind.

    رویدادهای بزرگی در شرف وقوع هستند.

    A hound can wind a rabbit from far away.

    یک سگ تازی می‌تواند از راه دور رد بوی یک خرگوش را بگیرد.

    He is rich and full of wind.

    او پولدار و پر باد و فیس است.

    His words are mere wind; we will not surrender.

    حرف‌های او چیزی جز باد هوا نیست؛ ما تسلیم نخواهیم شد.

    His kick knocked the wind out of me.

    لگد او نفس مرا برید.

    to catch one's wind

    نفس تازه کردن

    the news is in the wind

    خبر در افواه شایع است

    to lose the wind of the deer

    رد بوی آهو را گم کردن

    noun countable

    علامت، اشاره، آگاهی، خبر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    If the enemy gets any wind of this plan, we are finished.

    اگر دشمن هرگونه اطلاعی از این نقشه به دست آورد کار ما تمام است.

    to wind a horse

    اسب را از نفس انداختن

    noun countable

    نیستی، هیچ، نابودی

    verb - transitive

    باد خورده کردن، در معرض باد گذاردن

    verb - transitive

    از نفس انداختن، خسته کردن

    to be winded by a long run

    با دویدن زیاد از نفس افتادن

    verb - transitive

    چرخاندن، پیچاندن، حلقه کردن

    a watch that winds easily

    ساعتی که به‌سهولت کوک می‌شود

    to wind a watch

    ساعت را کوک کردن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a winding staircase

    پلکان مارپیچ

    Homa wound the thread off the bobbin.

    همان نخ را از دور ماسوره باز کرد.

    The cave winds deep into the mountain.

    غار به‌طور مارپیچ به درون کوه می‌رود.

    Here the road winds to the left.

    در اینجا جاده به سمت چپ می‌پیچد.

    The snake wound itself around the tree.

    مار خودش را دور درخت حلقه کرد.

    a winding road

    راه پر پیچ و خم

    The infantry was slowly winding its way down the mountain.

    پیاده‌نظام مسیر مارپیچی را به‌سوی پایین کوه به آهستگی طی می‌کرد.

    I wound my arms around my child's neck.

    بازوانم را دور گردن فرزندم حلقه کردم.

    to wind a spool with thread

    دور قرقره نخ پیچیدن

    to wind a crank

    هندل را چرخاندن

    Turan Khanom wound the yarn into a ball.

    توران خانم ریسمان را پیچید و به‌صورت گوی درآورد.

    She is winding the bandage on her finger.

    او دارد پانسمان را دور دستش می‌پیچد.

    verb - intransitive

    از نفس افتادن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wind

    1. noun air currents
      Synonyms:
      air breeze blow blast breath puff draft draught gust whiff zephyr flurry flutter gale whirlwind cyclone typhoon tempest wafting chinook mistral whisk
    1. noun warning, report
      Synonyms:
      notice hint suggestion clue inkling intimation tidings talk report rumor gossip whisper cue idle talk hot air babble
    1. verb bend, turn
      Synonyms:
      turn twist curve fold roll wrap curl loop deviate swerve distort meander ramble snake coil spiral enclose encircle cover envelop entwine twine wreathe crook screw wriggle zigzag slither corkscrew convolute furl weave reel
      Antonyms:
      straighten

    Phrasal verbs

    wind down

    پایان دادن، خاتمه دادن، لغو کردن، پایان یافتن، به اتمام رسیدن، متوقف کردن

    استراحت کردن، آرامیدن، آرام شدن، غنودن

    wind off

    (هر چیز پیچیده شده دور چیزی را) باز کردن، واپیچاندن

    wind up

    تمام کردن، پایان دادن، خاتمه دادن، (کسب‌وکار یا سازمان و غیره) بستن، تعطیل کردن

    در شرایط بدی قرار گرفتن، از جای بدی سر درآوردن

    Collocations

    before the wind

    (کشتی) هم‌مسیر باد، همراه بادی که از عقب کشتی می‌وزد، جلو باد

    cast to the wind

    برباد دادن

    into the wind

    در جهت وزش باد، همسوی باد

    off the wind

    (درحالی‌که) باد از عقب (کشتی و غیره) می‌وزد، پشت به باد

    on the wind

    تقریباً در جهت وزش باد

    Collocations بیشتر

    sail close to the wind

    1- (کشتی) در جهت باد حرکت کردن 2- صرفه‌جویی کردن

    stream winds

    بادهای چرخشی

    Idioms

    between wind and water

    در معرض خطر، پا در هوا، در وضع بد

    break wind

    گوزیدن، چسیدن، ضرطه در کردن

    گوزیدن، چسیدن، گوز دادن، ضرطه دادن

    get (or have) one's wind up

    عصبی شدن یا بودن، دستپاچه شدن یا کردن، دلهره داشتن

    get (or have) wind of

    مطلع شدن، بو بردن، کاشف به عمل آوردن

    how the wind blows (or lies)

    چگونگی افکار عمومی وضع کلی، اوضاع و احوال

    Idioms بیشتر

    in the teeth of the wind (or in the wind's eye)

    درست در جهت مخالف باد

    in the wind

    در شرف وقوع، در حال روی دادن

    sail close to the wind

    1- (کشتی) در جهت باد حرکت کردن 2- صرفه‌جویی کردن

    take the wind out of someone's sails

    1- خیط کردن، باد غرور کسی را خالی کردن 2- دل‌زده کردن، دلسرد کردن

    سوال‌های رایج wind

    گذشته‌ی ساده wind چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده wind در زبان انگلیسی wound است.

    شکل سوم wind چی میشه؟

    شکل سوم wind در زبان انگلیسی wound است.

    شکل جمع wind چی میشه؟

    شکل جمع wind در زبان انگلیسی winds است.

    وجه وصفی حال wind چی میشه؟

    وجه وصفی حال wind در زبان انگلیسی winding است.

    سوم‌شخص مفرد wind چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد wind در زبان انگلیسی winds است.

    ارجاع به لغت wind

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wind» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wind

    لغات نزدیک wind

    • - winchester (rifle)
    • - winchester disk
    • - wind
    • - wind bell
    • - wind blows
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.