گذشتهی ساده:
furledشکل سوم:
furledسومشخص مفرد:
furlsوجه وصفی حال:
furlingپیچ، پیچیدگی، پیچیدن، پیچیدن و بالا زدن، جمع کردن، بهدور چیزی پیچیدن، ورتابیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When a storm is expected, sails are furled securely around the spars.
وقتی توفان در راه است، بادبانها را محکم دور دکلها میبندند.
He kept unfurling and furling his umbrella.
او دائم چتر خود را باز و بسته میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «furl» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/furl