آخرین به‌روزرسانی:

Furl

fɜːrl fɜːl

گذشته‌ی ساده:

furled

شکل سوم:

furled

سوم‌شخص مفرد:

furls

وجه وصفی حال:

furling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb

پیچ، پیچیدگی، پیچیدن، پیچیدن و بالا زدن، جمع کردن، به‌دور چیزی پیچیدن، ورتابیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

When a storm is expected, sails are furled securely around the spars.

وقتی توفان در راه است، بادبان‌ها را محکم دور دکل‌ها می‌بندند.

He kept unfurling and furling his umbrella.

او دائم چتر خود را باز و بسته می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد furl

  1. verb wrap up
    Synonyms:
    fold roll roll up curl

ارجاع به لغت furl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «furl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/furl

لغات نزدیک furl

پیشنهاد بهبود معانی