صفت تفضیلی:
more furiousصفت عالی:
most furiousخشمناک، آتشی، عصبانی، متلاطم، متعصب
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When he saw children smoking, he became quite furious.
وقتی دید بچهها سیگار میکشند، سخت عصبانی شد.
a furious attack
حملهی سهمگین
a furious storm
توفان ویرانگر
furious speed
سرعت سرسامآور
He was shouting furiously.
او دیوانهوار فریاد میزد.
They engaged in a furious debate.
آنها به مناظرهی پرشوری پرداختند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «furious» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/furious