با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Infuriated

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    infuriates
  • وجه وصفی حال:

    infuriating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    برآشفته، (به‌شدت) خشمگین، عصیانی
    • - His carbine cracked when the infuriated elephant bore down on the hunters.
    • - هنگامی که فیلِ خشمگین به شکارچیان حمله کرد، تفنگ لوله‌کوتاهش ترک برداشت.
    • - the infuriated reporters
    • - خبرنگاران عصبانی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد infuriated

  1. adjective furious
    Synonyms: enraged, incensed, angry, angered, mad

ارجاع به لغت infuriated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infuriated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infuriated

لغات نزدیک infuriated

پیشنهاد بهبود معانی