سومشخص مفرد:
infuriatesوجه وصفی حال:
infuriatingبرآشفته، (بهشدت) خشمگین، عصیانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His carbine cracked when the infuriated elephant bore down on the hunters.
هنگامی که فیلِ خشمگین به شکارچیان حمله کرد، تفنگ لولهکوتاهش ترک برداشت.
the infuriated reporters
خبرنگاران عصبانی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «infuriated» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/infuriated