آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Incensed

ɪnˈsenst ɪnˈsenst

سوم‌شخص مفرد:

incenses

وجه وصفی حال:

incensing

معنی incensed | جمله با incensed

adjective

خشمگین، عصبانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The villagers are incensed at the decision to close the railway station.

روستاییان از تصمیم بستن راه‌آهن عصبانی بودند.

Perry was incensed by the committee's recommendations.

پری از پیشنهادات کمیته عصبانی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد incensed

  1. adjective very angry
    Synonyms:
    mad angry furious indignant enraged infuriated exasperated wrathful irate bugged peeved riled huffy miffed fuming burned up steamed up hacked rousted uptight up in arms hot and bothered on the warpath rubbed the wrong way maddened ireful dogged buffaloed bummed out at end of one’s rope

سوال‌های رایج incensed

وجه وصفی حال incensed چی میشه؟

وجه وصفی حال incensed در زبان انگلیسی incensing است.

سوم‌شخص مفرد incensed چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد incensed در زبان انگلیسی incenses است.

ارجاع به لغت incensed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incensed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incensed

لغات نزدیک incensed

پیشنهاد بهبود معانی