۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Dogged

ˈdɑːɡɪd ˈdɒɡɪd

سوم‌شخص مفرد:

dogs

وجه وصفی حال:

dogging

صفت تفضیلی:

more dogged

صفت عالی:

most dogged

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

سرسخت، یکدنده، لجوج، سخت، ترشرو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

dogged determination

تصمیم خلل‌ناپذیر

The soldiers defended the bridge doggedly.

سربازان با سرسختی از پل دفاع کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

dogged effort

کوشش مصرانه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dogged

  1. adjective determined, persistent
    Synonyms:
    persistent resolute steadfast firm inflexible obstinate stubborn unyielding relentless tenacious unshakable staunch insistent rigid hardheaded persevering single-minded unbending inexorable indefatigable pertinacious obdurate hard-nosed perseverant adamant mulish pigheaded unflagging hanging tough tough nut perseverative bullheaded
    Antonyms:
    undetermined yielding irresolute indifferent

سوال‌های رایج dogged

وجه وصفی حال dogged چی میشه؟

وجه وصفی حال dogged در زبان انگلیسی dogging است.

سوم‌شخص مفرد dogged چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد dogged در زبان انگلیسی dogs است.

صفت تفضیلی dogged چی میشه؟

صفت تفضیلی dogged در زبان انگلیسی more dogged است.

صفت عالی dogged چی میشه؟

صفت عالی dogged در زبان انگلیسی most dogged است.

ارجاع به لغت dogged

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dogged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dogged

لغات نزدیک dogged

پیشنهاد بهبود معانی