امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Tenacious

    təˈneɪʃəs təˈneɪʃəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    سرسخت، محکم، چسبنده، سفت، مستحکم، استوار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - a tenacious grip
    - محکم در دست نگه‌داشتن
    - a tenacious memory
    - حافظه‌ی قوی
    - a tenacious wood
    - چوب سخت
    - tenacious sputum
    - اخ و تف چسبناک
    - tenacious resistance
    - مقاومت پیگیر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد tenacious

    1. adjective strong, unyielding
      Synonyms:
      firm determined resolute staunch steadfast stubborn persistent inflexible tough forceful unyielding adamant obstinate unshakable iron sturdy fast set coherent solid true purposeful dogged relentless durable meaning business pertinacious unswerving obdurate intransigent mulish strong-willed spunky stalwart persisting possessive retentive bound cohesive clinging unforgetful
      Antonyms:
      weak yielding surrendering
    1. adjective sticky
      Synonyms:
      gummy tacky viscous adhesive viscid clingy clinging fast tight firm fixed secure set retentive inseparable glutinous mucilaginous viscose waxy
      Antonyms:
      loose unattached slack

    ارجاع به لغت tenacious

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tenacious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tenacious

    لغات نزدیک tenacious

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دوفتیله ای دوقطعه ساز دولتمرد با نفوذ دون روال دون شمردن کسی دون پندارانه دونویسه دوکپهای دوگنجایشی دو آسه ای دچار اعتصاب دچار جنون آتش افروزی دچار روان تکان کردن دچار ضلالت شدن دچار غفلت دچارصفرا دچار تورم دچار دلهره دچار روان شیدایی دژ روان کردن روحیه