صفت تفضیلی:
more adamantصفت عالی:
most adamantجسم جامد و سخت، مقاوم، یکدنده، تزلزلناپذیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We told him not to resign, but he remained adamant.
به او گفتیم استعفا ندهد؛ ولی سماجت نشان داد.
He was adamantly opposed to new taxes.
سرسختانه با مالیاتهای جدید مخالف بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adamant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adamant