صفت تفضیلی:
more flexibleصفت عالی:
most flexibleهمچنین میتوان از flexile به جای flexible استفاده کرد.
انعطافپذیر، خمپذیر، خمشو، تاشو، نرم، تغییرپذیر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She is a flexible dancer and can easily perform various styles of dance.
او رقصندهی انعطافپذیری است و به راحتی میتواند سبکهای مختلف رقص را اجرا کند.
The yoga instructor taught us how to be flexible in both body and mind.
مربی یوگا به ما یاد داد که چگونه هم در جسم و هم در ذهن انعطافپذیر باشیم.
a weeping willow's flexible branches
شاخههای خمپذیر بید مجنون
A baby's bones are more flexible.
استخوانهای نوزاد نرمتراند.
a flexible curriculum
برنامهی آموزشی انعطافپذیر
My working hours are flexible.
ساعات کار من تغییرپذیرند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flexible» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flexible