فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Ductile
ˈdʌktɪl
ˈdʌktaɪl
صفت تفضیلی:
more ductileصفت عالی:
most ductileمعنی و نمونه‌جمله‌ها
adjective
هادی، مجرایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a ductile metal
فلز شکل‌پذیر
He thought the natives were soft and ductile.
او تصور می‌کرد که بومیان رئوف و انعطاف‌پذیرند.
مترادف و متضاد ductile
-
adjective pliant, flexibleSynonyms:flexible adaptable yielding manageable tractable docile pliable malleable amenable responsive biddable moldable supple submitting extensileAntonyms:inflexible hard stiff unyielding intractable
ارجاع به لغت ductile
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «ductile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ductile
لغات نزدیک ductile
- - duct
- - duct tape
- - ductile
- - ductility
- - ductless gland