آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Tractable

ˈtræktəbl ˈtræktəbl

معنی tractable | جمله با tractable

adjective formal

قابل مهار، قابل کنترل، مهارشدنی، کنترل‌شدنی، مهارپذیر، قابل حل، حل‌شدنی

With proper guidance, the students proved to be quite tractable.

با راهنمایی مناسب، دانش‌آموزان ثابت کردند که کاملاً قابل کنترل هستند.

The committee found the issues raised to be tractable and manageable.

کمیته مسائل مطرح‌شده را قابل حل و مدیریت دانست.

adjective

رام‌شو، رام‌، سربه‌راه، نرم، مطیع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The tractable puppy quickly learned all its commands.

توله‌سگ مطیع به‌سرعت تمام دستورات خود را یاد گرفت.

Her tractable nature made her a favorite among the team.

ذات سربه‌راه او، او را در میان تیم محبوب کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد tractable

ارجاع به لغت tractable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tractable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tractable

لغات نزدیک tractable

پیشنهاد بهبود معانی