فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Pliable

    ˈplaɪəbl ˈplaɪəbl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    خم‌پذیر، خم‌شو، انحنا‌پذیر، نرم‌شدنی، قابل‌انعطاف

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Green branches are still pliable.
    - شاخه‌های سبز هنوز خم‌پذیرند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pliable

    1. adjective bendable, adaptable
      Synonyms:
      flexible easy compliant pliant malleable manageable yielding submissive obedient receptive tractable adaptable impressionable plastic responsive limber supple docile moldable manipulable ductile susceptible lithe putty rolling with the punches easily led spongy
      Antonyms:
      inflexible rigid stiff unyielding unadaptable unpliable unpliant unbendable

    ارجاع به لغت pliable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pliable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pliable

    لغات نزدیک pliable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه