آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Limber

ˈlɪmbər ˈlɪmbə

معنی limber | جمله با limber

خمیده، سربه‌زیر، مطیع، تاشو، خم‌شو، نرم، خم کردن، تاکردن، خمیده کردن، تمرین نرمش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a gold necklace as limber as a ribbon

گردنبند طلا به نرمی روبان

a ballet dancer's limber body

بدن نرم رقاص باله

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to limber the fingers

انگشتان خود را نرمش دادن

Before each race, he limbers up for fifteen minutes.

پیش از هر مسابقه‌ای پانزده دقیقه نرمش می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد limber

ارجاع به لغت limber

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «limber» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/limber

لغات نزدیک limber

پیشنهاد بهبود معانی