با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Agile

ˈædʒl ˈædʒaɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more agile
  • صفت عالی:

    most agile

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
چابک، زرنگ، فرز، زیرک، سریع‌الانتقال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- agile as a deer
- تندپا همچون یک آهو
- He jumped over the fence with agility.
- با چابکی از روی نرده پرید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد agile

  1. adjective physically or mentally nimble, deft
    Synonyms: active, acute, alert, athletic, brisk, buoyant, bustling, clever, dexterous, easy-moving, energetic, fleet, frisky, limber, lithe, lively, mercurial, nimble, prompt, quick, quick on the draw, quick on the trigger, quick-witted, rapid, ready, sharp, spirited, sportive, spright, sprightly, spry, stirring, supple, swift, twinkle toes, vigorous, vivacious, winged, zippy
    Antonyms: brittle, clumsy, stiff

ارجاع به لغت agile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «agile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/agile

لغات نزدیک agile

پیشنهاد بهبود معانی