صفت تفضیلی:
nimblerصفت عالی:
nimblestزیرک، تیزهوش، تند اندیش، هشیار، چست، جلد، فرز، چابک، چالاک، زرنگ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
she has a nimble mind.
او تیزهوش است.
he has a nimble tongue.
او سر و زباندار است.
a nimble reply
پاسخ زیرکانه
a nimble rabbit
خرگوش چابک
a nimble mountain climber
کوهنورد چالاک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nimble» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nimble