گذشتهی ساده:
readiedشکل سوم:
readiedسومشخص مفرد:
readiesوجه وصفی حال:
readyingصفت تفضیلی:
readierصفت عالی:
readiestحاضر، آماده، مهیا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
They are ready to die for their country.
آنها حاضرند در راه میهن خود کشته شوند.
Dinner is ready.
شام حاضر است.
ready for combat
آمادهی نبرد
Ahmad is always ready to put the blame on others.
احمد همیشه آماده است که تقصیر را به گردن دیگران بیندازد.
حاضر و آماده، تر و چسبان، فوری، سریع (پاسخ و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She always had a ready reply for any question.
برای هر سؤالی جواب حاضر و آماده دارد.
The professor impressed his students with his vast knowledge and ready replies.
استاد با دانش گسترده و پاسخهای تر و چسبان شاگردانش را تحتتأثیر قرار داد.
آماده کردن، مهیا کردن
The soldiers were readying themselves for combat.
سربازان خود را برای نبرد آماده میکردند.
houses readied for customer inspection
خانههای آمادهشده برای بازدید مشتریان
در دسترس، نقد (پول)
She always carries a ready money amount for emergencies.
او همیشه مقداری پول نقد برای مواقع اضطراری همراه دارد.
They used their ready savings to purchase a new car.
آنها از پسانداز در دسترس خود برای خرید ماشین جدید استفاده کردند.
1- آماده کردن، فراهم کردن، روبه راه کردن 2- سامان دادن 3- لباس پوشیدن
به حالت آمادهباش، مهیا، آمادهی عمل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ready» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ready