سومشخص مفرد:
mindsوجه وصفی حال:
mindingمتمایل، آماده، دارای کله یا فکر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
free-minded
آزاداندیش، آزاده
open-minded
پذیرای عقاید مختلف، روشنفکر
an absent-minded professor
معلم حواسپرت
small-minded
کوچک مغز، تهی مغز
The young couple are minded to marry.
آن زوج جوان در اندیشهی ازدواج هستند.
You can, if so minded.
اگر بخواهی، میتوانی.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «minded» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/minded