گذشتهی ساده:
remindedشکل سوم:
remindedسومشخص مفرد:
remindsوجه وصفی حال:
remindingیادآوری کردن، یادآور شدن، به یاد آوردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I reminded them once again of the dangers of this mission.
بار دیگر مخاطرات این مأموریت را به آنها یادآوری کردم.
Pari reminds me of my mother.
پری مرا به یاد مادرم میاندازد.
Remind him not to forget bread.
به او یادآوری کن که نان یادش نرود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «remind» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/remind